1
بشرح جان اگر ادراک داری
قدم بر فرق هفت افلاک داری
2
وگرنه با تو گفتم شرح اسرار
بود چون پیش اخشم بوی گلزار
3
چه سود آید ازین آیینه داری
که پیش چشم کور آیینه داری
4
تو شهبازی و مرغان خشم و شهوت
بپایت برنهادند بند غفلت
5
زیند دست غفلت پای بگشای
بفرق سر ره بی سر به پیمای