جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جان از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1313

غزل 1313 ام از 6329 غزلیات

جان و سر تو که بگو بی‌نفاق

1 جان و سر تو که بگو بی‌نفاق در کرم و حسن چرایی تو طاق

2 روی چو خورشید تو بخشش کند روز وصالی که ندارد فراق

3 دل ز همه برکنم از بهر تو بهر وفای تو ببندم نطاق

4 گر تو مرا گویی رو صبر کن باشد تکلیف بما لایطاق

5 سخت بود هجر و فراق ای حبیب خاصه فراقی ز پی اعتناق

6 چون پدر و مادر عقلست و روح هر دو تویی چون شوم ای دوست عاق

7 روم چو در مهر تو آهی کنند دود رسد جانب شام و عراق

8 در تتق سینه عشاق تو ماه رخان قندلبان سیم ساق

9 رقص کنان در خضر لطف تو نوش کنان ساغر صدق و وفاق

10 دست زنان جمله و گویان بلاغ طاق و طرنبین و طرنبین و طاق

11 مژده کسی را که زرش دزد برد مژده کسی را که دهد زن طلاق

12 خاصه کسی را که جهان را همه ترک کند فرد شود بی‌شقاق

13 لاجرمش عشق کشد پیشکش همچو محمد به سحرگه براق

14 بربردش زود براق دلش فوق سماوات رفاع طباق

15 جان و سر تو که بگو باقیش که دهنم بسته شد از اشتیاق

16 هر چه بگفتم کژ و مژ راست کن چونک مهندس تویی و من مشاق

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جان و سر تو که بگو بی‌نفاق

شاعر شعر جان و سر تو که بگو بی‌نفاق چه کسی است ؟

شاعر شعر جان و سر تو که بگو بی‌نفاق جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر جان و سر تو که بگو بی‌نفاق در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر جان و سر تو که بگو بی‌نفاق چیست ؟

قالب شعر جان و سر تو که بگو بی‌نفاق غزل است

مضمون اصلی شعر جان و سر تو که بگو بی‌نفاق چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی