دوست از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 13

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

دوست جو از برادران بگسل

1 دوست جو از برادران بگسل که برادر کند پر آذر دل

2 کِه بود غمز بر پدر خواند مِه بود بر تو خواجگی راند

3 تا پدر زنده با تو دمسازست چون پدر مرد خصم و انبازست

4 گر دو نیمه کنی برو سیمت ور نه در دم کند به دو نیمت

5 نه برادر بود به نرم و درشت کز برای شکم بود هم پشت

6 عقل نبود برادری کردن از پی رنج دل جگر خوردن

7 رنج دل باشد و عنای جگر به برادر دویدن از مادر

8 نه قبولش خوش و نه کردن رد همچو اعراب و همزه بر ابجد

عکس نوشته
کامنت
comment