عیسی مریم بغاری از عطار نیشابوری الهی نامه 3207

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عیسی مریم بغاری رفته بود

1 عیسی مریم بغاری رفته بود در میان غار مردی خفته بود

2 گفت برخیز ای ز عالم بی خبر کار کن تا توشهٔ یابی مگر

3 گفت من کار دو عالم کردهام تا ابد ملکی مسلم کردهام

4 گفت هین کار تو چیست ای مرد راه گفت دنیا شد مرا یکبرگ کاه

5 جملهٔ دنیا بنانی میدهم نان بسگ چون استخوانی میدهم

6 مدتی شد تا ز دنیا فارغم نیستم من طفل بازی بالغم

7 بالغم با لعب و با لهوم چکار فارغم با غفلت و سهوم چکار

8 عیسی مریم چو بشنود این سخن گفت اکنون هرچه میخواهی بکن

9 چون ز دنیا فارغی آزاد خفت خواب خوش بادت بخفت و شاد خفت

10 چون ز دنیا نیستت غمخوارگی کرده داری کارها یکبارگی

عکس نوشته
کامنت
comment