خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

عیسی لب است یار و دم از از خاقانی شروانی غزل 42

غزل 42 ام از 1365 غزلیات

عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت

1 عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت بیمار او شدم قدم از من دریغ داشت

2 آخر چه معنی آرم از آن آفتاب‌روی کو بوی خود به صبح‌دم از من دریغ داشت

3 بوس وداعی از لب او چون طلب کنم کز دور یک سلام هم از من دریغ داشت

4 من چون کبوتران به وفا طوق‌دار او او کعبهٔ من و حرم از من دریغ داشت

5 از جور یار پیرهن کاغذین کنم کو کاغذ و سر قلم از من دریغ داشت

6 من ز آب دیده نامه نوشتم هزار فصل او ز آب دوده یک رقم از من دریغ داشت

7 خود یار نارد از دل خاقانی ای عجب گوئی چه بود کاین کرم از من دریغ داشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت

شاعر شعر عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت چه کسی است ؟

شاعر شعر عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت خاقانی شروانی می باشد.

شعر عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت چیست ؟

قالب شعر عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت غزل است

مضمون اصلی شعر عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه است.