1 جاوید شها عز و شرف باد تو را تیغ و قلم و جام به کف باد تو را
2 از تاجوران هزار صف باد تو را صد شاه خلیفهٔ خَلَف باد تو را
1 ز بهر عید نگارا همی چه سوزی عود چرا شراب نپیمایی و نسازی عود
2 بساز عود و بده یک شراب وصل مرا که من بسوختم از هجر تو چو زآتش دود
1 شهی که گوهر و دینار رایگانی داد هرآنچه داد خدایش خدایگانی داد
2 عزیزکرد بدو دین و داد و بگزیدش به دین و دادش ده چیز و رایگانی داد