-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانا! تو سوز و درد دل ما ندیده ای از ما سؤال کن که تو اینها ندیده ای
2 بر های های گرم و دم سرد ما مخند طفلی و گرم و سرد جهان را ندیده ای
3 از سرّ عشق بی خبری، عیب ما مکن ما غرقه گشته ایم و تو دریا ندیده ای
4 راهی ست راه عشق و تو آن ره نرفته ای ملکی ست ملک ما که تو آنجا ندیده ای
5 ای سست عهدِ سخت دل! از من بپرس حال تو سخت و سست بیشتر از ما ندیده ای
6 گیرم که حال با تو بگویم ترا چه غم تو درد دل شنیده ای، امّا ندیده ای
7 ای آن که وصف سرو سهی می کنی همه معلوم شد که آن قد و بالا ندیده ای
8 معذوری ار ملامت وامق همی کنی زیرا که حُسن چهره عذرا ندیده ای
9 گر جان به پای دوست فشانم عجب مدار تو جان فشانی مردم شیدا ندیده ای
10 بیداری جلال چه دانی که در فراق روزی درازی شب یلدا ندیده ای