🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط
رشیدالدین وطواط

جانا، بدست مهر تو از رشیدالدین وطواط ترجیع 8

ترجیع 8 ام از 378 ترجیعات

جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55

1 جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل کردم امیر مهر ترا بر جهان دل

2 بیچاره دل بکوی عنا اندر اوفتاد تا رهبر عنای تو بستد عنان دل

3 خیل فراق تو بره عاشقی درون بی نصرة وصال تو زد کاروان دل

4 گم شد دل من و ندهد کس نشان مرا جز در دو زلف پرشکن تو نشان دل

5 دیده همی نثار کند بر خیال تو هر لعل قیمتی که بخیزد بکان دل

6 ای در میان جان غم عشق ترا مکان ما را برین صفت چه نهی بر کران دل؟

7 چون جان و دل نفیس و عزیزی، گر چه هست در عشق تو مذلت جان و هوان دل

8 دل در حصار مدح خداوند شد، چو دید هر سو طلیعهٔ غم تو در میان دل

9 این فخر بس که: عشق تو حق جوار یافت با مدح شهریار زمین در میان دل

10 فخر ملوک، اتسزی غازی، که مهر اوست هم کاردان جان شده، هم قهرمان دل

11 تا هست آب و آتش و تا هست خاک و باد فخر ملوک اتسز خوارزمشاه باد

12 هر که قبول حضرت خوازمشاه یافت از جور حادثات زمانه پناه یافت

13 وان کو علاء دولت و دین را مطیع گشت بعد از دوام ذل و هوان عز و جاه یافت

14 آن کو خلاف دولت او یافت در جهان از عز و جاه بهرهٔ خود بند و چاه یافت

15 از سهم او بنای ضلالت تباه گشت وز عون او سپاه شریعت پناه یافت

16 طبعش بسوی هرچه معالیست دست برد دستش بسوی هرچه ایادیست راه یافت

17 هر مار را فلک بر سهمش چو مور دید هر کوه را خرد بر علمش چو کاه یافت

18 هر گه که قصد خیل سپاه حسود کرد اعلامش را ملائکه خیل و سپاه یافت

19 منقاد امر اوست هر آن خسروی ، که او تاج و نگین گرفت و سریر و کلاه یافت

20 بگداخت همچو تار قصب بدسگال او کندر زمان ز خنجر او نور ماه یافت

21 بر چنگ او هر آن که ز شاهان کمر بست کار سفید کرد و گلیم سیاه یافت

22 تا هست آب و آتش و تا هست خاک و باد فخر ملوک اتسز خوارزمشاه باد

23 شاها ، هر آنکه با تو دم انتقام زد بر صبح او زمانه علامات شام زد

24 وان کو بجام مهر تو آب حیات یافت در عالم فنا همه لاف دوام زد

25 در حلق نیک خواه تو دولت شراب ریخت بر فرق بدسگال تو محنت حسام زد

26 گردون نهاد کام دل اندر دو چنگ آنک یک روز در طریق وفای تو گام زد

27 و آن کو بد تو گفت و نگوید بجز بدی چون استخوان زبانش در اطراف کام زد

28 برنامه ای که دید فلک نقش نام تو منقاد گشت و بوسه بر آن نقش و نام زد

29 دست فضا ز بهر کنف بر سر دولت از قبه های ارزق گردون خیام زد

30 وز بیم تیر حادثه چرخ کبود فام در دیدهٔ مخالف جاهت سهام زد

31 چون دست تو بدید نکرد از غمام یاد آن کو مثل بگاه سخا از غمام زد

32 همچون حمام گشت ز طوق مکارمت آن کو بمدحت تو نوای حمام زد

33 تا هست آب و آتش و تا هست خاک و باد فخر ملوک اتسز خوارزمشاه باد

34 شاها ، زمانه از گهر تو خطر گرفت آری خطر بکان گهر از گهر گرفت

35 در علم خاطر تو نهاد علی نهاد در عدل سیرت تو طریق عمر گرفت

36 کف الخضیب قبهٔ خضرا ز آفتاب در نصرة تو تیغ کشید و سپر گرفت

37 بفگند پنجهٔ فلک اندر وغا سپر چون پنجهٔ عزیمت تو تیغ بر گرفت

38 در بر و بحر رأی تو نور قمر فگند در شرق و غرب امر تو سیر قمر گرفت

39 افلاک را جلالت تو زیر پی سپرد اسلام حمایت تو زیر پر گرفت

40 از چشمهٔ رضای تو کوثر صفا ربود وز آتش نهیب تو دوزخ شرر گرفت

41 گردون چو دید قدر تو خود را زمین نمود دریا چو دید جود تو خود را شمر گرفت

42 حزم تو کارزار قلیل و کثیر گشت امر تو شاهراه قضا و قدر گرفت

43 چرخ سفید کار ندارد سیه گلیم آنرا که بر خجسته در تو مقر گرفت

44 تا هست آب و آتش و تا هست خاک و باد فخر ملوک اتسز خوارزمشاه باد

45 شاها، قرار اهل زمانه بر تو باد منزلگه افاضل عالم در تو باد

46 درع کمال و عز شرف در بر تو هست تاج جلال و جاه و خطر بر سر تو باد

47 اعلام شرع را ظفر از خنجر تو خاست اجرام چرخ را خطر از اختر تو باد

48 چونانکه هست لشکر تو شرع را مطیع تأیید ایزدی تبع لشکر تو باد

49 اصل زوال حادثها خدمت تو گشت جای نزول فایدها پیکر تو باد

50 ای بر سر مبارک تو افسر جلال اجرام آسمان گهر افسر تو باد

51 آسایش زمانه و آرامش زمین از سیر و سیرت قلم و خنجر تو باد

52 هر چان صلاح جان تو باشد بتو هست هر چان صلاح دین تو باشد بر و باد

53 چرخی تو و جلال و خطر کوکب تو گشت بحری تو و کمال و هنر گوهر تو باد

54 از خسروان عرصهٔ آفاق هر کجا فرمان دهیست، یکسره فرمان بر تو باد

55 تا هست آب و آتش و تا هست خاک و باد فخر ملوک اتسز خوارزمشاه باد

رشیدالدین وطواط از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل ترجیع 8 ام از 378 ترجیعات رشیدالدین وطواط می باشد
شعر ترکیب بند قالب : ترجیع سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل

شاعر شعر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل چه کسی است ؟

شاعر شعر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل رشیدالدین وطواط می باشد.

شعر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل چیست ؟

قالب شعر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل ترجیع است

سبک شعر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل چیست ؟

سبک شعر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
رشیدالدین وطواط

جانا، بدست مهر تو از رشیدالدین وطواط ترجیع 8

ترجیع 8 ام از 378 ترجیعات
بنر