🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط
رشیدالدین وطواط

جانا فکنده ام ز غم از رشیدالدین وطواط قصیده 21

قصیده 21 ام از 378 قصاید

جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30

1 جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب وز اشک دیده ساخته‌ام مستقر در آب

2 آتش علم گرفت مرا در میان دل تا من فگندم از غم عشقت سپر بر آب

3 من در میان آتش و این نادره نگر : کز چشم من رسیده بهر هفت کشور آب

4 بی خواب مانده ام ، که گرفتست در غمت از دیدگان مرا همه بالین و بستر آب

5 آنها که انده تو رساند بشخص من وقت گداختن نرساند بشکر آب

6 خیره است از لقای تو در خلد عدن خور تیره است با صفای تو در حوض کوثر آب

7 رخسار و چشم و زلف تو در بوستان حسن برده است از شکوفه و شمشاد و عبهر آب

8 مر بنگری در آتش و آب ، از جمال تو گردد منقش آتش و گردد منور آب

9 آتش حسد برد ز رخ تو بدان صفت کز رقت شمایل شاه مظفر آ ب

10 خوارزمشاه ، اتسز ، کندر حسام او گشتست مدغم آتش و گردد منور آب

11 قدر رفیع او را برده سجود چرخ لفظ بدیع او را گشته مسخر آب

12 گر ساغری پر آب حسودش برد بلب در حال زهر گردد در صحن ساغر آب

13 با طبع او مناسبتی بود آب را زین روی شد قرار گه درو گوهر آب

14 خوش خورد می نیارد اندر دیار شرک از آتش مهابت او هیچ کافر آب

15 آنرا که در سفینه تدبیر او نشست غم نیست گر بگیرد آفاق یکسر آب

16 از باد نیست وقت سپیده دمان ولیک از بیم تیغ اوست که لرزد بزنبر آب

17 گر بگذرد بر آتش و بر آب خلق او گردد مسخر آتش و گردد برتر آب

18 مقدار او ز کنگرهٔ چرخ برترست چونانکه هست از کرهٔ خاک برتر آب

19 ز آثار عنف او و ز آثار لطف او گشته مجسم آتش و گشته مصور آب

20 شاها ، همی خورند ز یک آبخور بهم در روزگار عدل تو گور و غضنفر آب

21 از خنجر تو محتجب شده و مضطرب شوند در جرم خاره آتش و در قعر فرغر آب

22 پیش سخای دست تو باشد بخیل ابر پیش صفای طبع تو باشد مکدر آب

23 شمشیر آبدار تو چون بحر اخضرست الحق شگفت باشد بر بحر اخضر آب

24 در قدر نیست با تو برابر فلک ، چنانک در قعر با اثیر نباشد برابر آب

25 رامست پیش پای جلال تو آسماب چونانکه زیر پای کلیم پیمبر آب

26 اسلام را عنایت جاه تو در خورست چونانکه هست بر جگر تشنه در خور آب

27 محبوس وار در دل و در دیدهٔ عدوت ماندست عاجز آتش و گشتست مضطر آب

28 تا هست رطب و بارد نزد فلاسفه در اصل آفرینش زین چار گوهر آب

29 بادا عدوی جاه ترا سال و مه مقیم در باطن دل آتش و در دیدهٔ سر آب!

30 هنگام تشنگی جگر بدسگال را از چشمهٔ سنان تو بادا مقدر آب!

رشیدالدین وطواط از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب قصیده 21 ام از 378 قصاید رشیدالدین وطواط می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب

شاعر شعر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب چه کسی است ؟

شاعر شعر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب رشیدالدین وطواط می باشد.

شعر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب چیست ؟

قالب شعر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب قصیده است

سبک شعر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب چیست ؟

سبک شعر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر جانا فکنده ام ز غم تو سپر بر آب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
رشیدالدین وطواط

جانا فکنده ام ز غم از رشیدالدین وطواط قصیده 21

قصیده 21 ام از 378 قصاید
بنر