-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خدایگان جمال و خلاصه خوبی به جان و عقل درآمد به رسم گل کوبی
2 بیا بیا که حیات و نجات خلق تویی بیا بیا که تو چشم و چراغ یعقوبی
3 قدم بنه تو بر آب و گلم که از قدمت ز آب و گل برود تیرگی و محجوبی
4 ز تاب تو برسد سنگها به یاقوتی ز طالبیت رسد طالبی به مطلوبی
5 بیا بیا که جمال و جلال میبخشی بیا بیا که دوای هزار ایوبی
6 بیا بیا تو اگر چه نرفتهای هرگز ولیک هر سخنی گویمت به مرغوبی
7 به جای جان تو نشین که هزار چون جانی محب و عاشق خود را تو کش که محبوبی
8 اگر نه شاه جهان اوست ای جهان دژم به جان او که بگویی چرا در آشوبی
9 گهی ز رایت سبزش لطیف و سرسبزی ز قلب لشکر هیجاش گاه مقلوبی
10 دمی چو فکرت نقاش نقشها سازی گهی چو دسته فراش فرشها روبی
11 چو نقش را تو بروبی خلاصه آن را فرشتگی دهی و پر و بال کروبی
12 خموش آب نگهدار همچو مشک درست ور از شکاف بریزی بدانک معیوبی
13 به شمس مفخر تبریز از آن رسید دلت که چست دلدل دل مینمود مرکوبی