خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

آوازهٔ جمالت چون از از خاقانی شروانی غزل 117

غزل 117 ام از 1365 غزلیات

آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد

1 آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد آواز بی‌نیازی از آسمان برآمد

2 تا پرده گشت مویت در پرده رفت رویت روز جهان فرو شد راز نهان برآمد

3 هر کو چو شمع پرورد از آتش تو جان را جانش هلاک تن شد خنده زنان برآمد

4 با این جفا که اکنون با عاشقان نمودی روزی نگفت یک کس کز یک فغان برآمد

5 هر مرغ را که روزی زلف تو دامگه شد آمد قضا که روزیش از آشیان برآمد

6 جان گران بها به تو بخشم به عرض بوسی بستان مده جگر که نه بر تو گران برآمد

7 عشق تو گوهری که گنج روان بیرزد وهمم در این فرو شد کو از چه کان برآمد

8 خاقانی آن توست بر او تیغ چون کشیدی خود بی‌مصاف جانا با او توان برآمد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد

شاعر شعر آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد چه کسی است ؟

شاعر شعر آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد خاقانی شروانی می باشد.

شعر آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد چیست ؟

قالب شعر آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد غزل است

مضمون اصلی شعر آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه است.