ای جمال تو به تاراج نظرها از غالب دهلوی غزل 113

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

ای جمال تو به تاراج نظرها گستاخ

1 ای جمال تو به تاراج نظرها گستاخ وی خرام تو به پامالی سرها گستاخ

2 داغ شوق تو به آرایش دلها سرگرم زخم تیغ تو به گلگشت جگرها گستاخ

3 مردم از درد تو دور از تو و داغم از غیر که رساند به تو این گونه خبرها گستاخ

4 با خبر باش که دردی که ز بی دردی تست ناله را کرده در اظهار اثرها گستاخ

5 خواهش وصل خود از غیر ز اخلاص مسنج کاین گدایی ست به دریوزه درها گستاخ

6 شاد گردم که به خلوت نرسیده ست رقیب بینمش چون به تو در راهگذرها گستاخ

7 گریه ارزانی آن دل که به نیرو باشد به شناورزی سیلاب خطرها گستاخ

8 های این پنجه که با جیب کشاکش دارد بود با دامن پاکت چه قدرها گستاخ

9 تا ز دلهای نزارش چه محابا باشد سر زلفی که بپیچد به کمرها گستاخ

10 طوطیان در شکرآبند به غالب کاوراست لبی از نطق به تاراج شکرها گستاخ

عکس نوشته
کامنت
comment