جمال و جاه داری هرچه از بابافغانی شیرازی غزل 454

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

جمال و جاه داری هرچه خواهی می‌توان کردن

1 جمال و جاه داری هرچه خواهی می‌توان کردن به این حسن و جوانی پادشاهی می‌توان کردن

2 ز ماهی تا به مه دارد صفا آیینهٔ رویت بدین رو جلوه از مه تا به ماهی می‌توان کردن

3 چراغ حسنت از نور الهی شد چنان روشن کز آن نظارهٔ حسن الهی می‌توان کردن

4 بدین خط کز بیاض آفتاب آورده‌ای برون کرشمه بر سفیدی و سیاهی می‌توان کردن

5 کله کج کرده تا کی بگذری و بنگری بر ما خدا را تا به کی این کج‌کلاهی می‌توان کردن

6 تمنا گرچه آخر زردرویی بار می‌آرد برای لاله‌رویان چهره کاهی می‌توان کردن

7 درین محفل که هر ساعت بود طوفان صد توبه کجا دعوی زهد و بی‌گناهی می‌توان کردن

8 فغانی گر غباری در دلت هست از غم دوران به یک جام لبالب عذرخواهی می‌توان کردن

عکس نوشته
کامنت
comment