-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جهاندار فرمان روا شاه اکبر که ملک از پدر تا به آدم گرفته
2 دو عالم جگر تشنه سیراب گشته نگینی کز انگشت از نم گرفته
3 ز ایثار زر بس عرق کرده دستش ورق های افلاک بر هم گرفته
4 چو رفته به مسند به معراج رفته گرفته جهان را چو خاتم گرفته
5 قضایای کیوان به ایوان گشوده عطایای رفرف به سلم گرفته
6 چنان کرده کار جهان راست عدلش که دینش مسیحای مریم گرفته
7 بسیط فلک دلگشاتر نموده بساط جهان را فراهم گرفته
8 فرو رفته ز اوج شرف آفتابش چو یوسف ته چاه مظلم گرفته
9 پس از مرگ او از کسوف مکرر یقین شد که خورشید ماتم گرفته
10 چنان برده مرگش ز ایام شادی که نوروز رنگ محرم گرفته
11 ز ویرانی ملکش افسوس خوردم کسی گفت ملک جهان کم گرفته
12 چو سال وفاتش به تاریخ دیدم «به اقبال ایزد دو عالم گرفته »