-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 جفا جویی سپند آتش اوست اجل مزدور خوی سرکش اوست
2 چو دید از سرگرانی کار ما ساخت تغافل تیر روی ترکش اوست
3 به چشمم آشنا می آید از دور مگر خورشید گرد ابرش اوست
4 اسیر از نا امیدی شادکام است مگر حسرت شراب بیغش اوست