- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وضع خطوط جبین از قلم مبهمیست شبهه چه خواند کسی د رورق ما نمیست
2 درکلف آباد وهم درد محبت کراست مقتضی دود و گرد گریهٔ بیماتمیست
3 بیعرق شرم نیست از من و ما دم زدن درنفس ما چو صبح آینهٔ شبنمیست
4 الفت دل رهزن است ورنه درین دشت و در پای طلب زآبله برپل آبکمیست
5 محرم خود نیستی ورنه به رنگ هلال سر به فلک سودنت سوی گریبان خمیست
6 زخم دلت گندمی ست در غم سودای نان پشت و شکم گر به هم سوده شود مرهمیست
7 معنی مغشوش حرص تا شود آیینهات درکف دست فسوس نیز خط توامیست
8 هرچه دمید از نفس رفت به باد هوس رشتهٔ دیگر مبند نغمهٔ سازت رمیست
9 طالب ویرانهها غیر جنونتکهکرد آنچه تو خواندی بهشت خانهٔ بیآدمیست
10 نیست حضور دلت جز به حساب ادب از نفس آگاه باش شیشهگریها دمیست
11 نشئهٔ عشق و هوس باز درتن جاکجاست گر همه خمیازه است ساغر عیش جمیست
12 شعلهٔ درد غرور تاخته در هر دماغ خلق سراپا چو شمع یک علم و پرچمیست
13 جست دل از پیر عقل باعث اخفای راز گفت در این انجمن دیدهٔ نامحرمیست
14 شیخ و برهمن همان مست خیال خودند آگهی اینجا کراست بیدل ما عالمیست