1 برداشتهام دو دست از بهر دعا ای شاه دو عالم بنگر سوی گدا
2 دادی بمن اذن ذکر نامت از لطف ورنه تو کجا و من بی رتبه کجا
1 دل هیکل توحید است دل مظهر ذات حق دل منبع تجرید است دل مظهر ذات حق
2 دل عرش مجید او دیدش همه دید او کو دید و ندید او دل مظهر ذات حق
1 گر پریشان حالم او داند لسان حال را ورچو سوسن لالم او داند زبان لال را
2 گرچه بامت بس بلند و بی پر و بالیم ما همتی کان شمع رویت سوخت پر و بال را
1 ای رخت برگ گل سور و لبان نیز چنان سخنت آب حیاتست و دهان نیز چنان
2 نیست ریحان چوخطت نافهٔ چین نیز چنین سرو نبود چو قدت نخل جنان نیز چنان