- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم
2 داشتم در بر نگاری را که از دیدار او پایهٔ تخت خود از خورشید برتر داشتم
3 نرگس و شمشاد و سوسن مشک و سیم و ماه و گل تا به هنگام سحر هر هفت در بر داشتم
4 بر نهاده بر بر چون سیم و سوسن داشتم لب نهاده بر لب چون شیر و شکر داشتم
5 دست او بر گردن من همچو چنبر بود و من دست خود در گردن او همچو چنبر داشتم
6 بامدادان چون نگه کردم بسی فرقی نبود چنیر از زر داشت او سوسن ز عنبر داشتم
7 چون موذن گفت یک الله اکبر کافرم گر امید آن دگر الله اکبر داشتم