- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر در نظر کی آیدم سیر گلستان دگر
2 بت پرستی را هنوز امروز با من کارهاست از خطش دیدم سواد کافرستان دگر
3 خوانده ام مضمون حرفش را حیات تازه ای است کرده ام هر دم نثار نامه اش جان دگر
4 آبرو داری پریشانی رواج کار توست گل پس از آشفتگی دارد چراغان دگر
5 منکه دور از سنگ طفلان می توانم شور کرد می برم شهر جنون را در بیابان دگر
6 چون کنم شکر نوازشهای پنهان چون کنم منفعل می سازدم هر دم به احسان دگر
7 دل نمی گیرد قرار از یاد مژگانش اسیر دیده در طالع مگر زخم نمایان دگر