دیده ام نیم نگاهی که از نظیری نیشابوری غزل 230

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد

1 دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد صف آهوش به دنباله کشیدن نرسد

2 سوی وحشت زدگان بس به سیاست نگرد کار بسمل ز نگاهش به طپیدن نرسد

3 هیچ گه ذوق کلامش به رگ جان نخلد که ز رگ تا به رگم شهد چشیدن نرسد

4 طره بر باد فشان، عشوه به گلزار فروش در چمن سرو چمانش به چمیدن نرسد

5 رام خاطر شود اما به اشارت برمد دست صیاد به صیدش به رسیدن نرسد

6 با رخ هوش شکارش چه کمین و چه کمند فکر نخجیر ز شوقش به رمیدن نرسد

7 ندهد جلوه عارض که تماشایی را کار حیرت به کف دست بریدن نرسد

8 کرد لخت جگر شور کزک مستان را کش به سیب ذقن آسیب گزیدن نرسد

9 خضر توفیق به او راهبرم شد ورنه کس به سرچشمه حیوان به دویدن نرسد

10 جذب اقبال، عروجم به مقامی بخشید که به بال و پر جبریل پریدن نرسد

11 اگر از چاه به این جاه برآید یوسف ملک از گرمی سودا به خریدن نرسد

12 هوش از گوش شود محو «نظیری » ترسم کوش کاین لذت دیدن به شنیدن نرسد

عکس نوشته
کامنت
comment