هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای...
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه در آمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم. ,
2
مرغ بریان به چشم مردم سیر
کمتر از برگ تره بر خوان است
3
وآن که را دستگاه و قوت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است
سعدی شیرازی از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای...
گلستان 18 ام از 1930
باب سوم در فضیلت قناعت در گلستان
سعدی شیرازی
می باشد
حکایت
شعر
قالب : گلستان
سبک : عراقی