- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای همچو من بسی را عشق تو زار کشته وین دل بتیغ هجرت شد چند بار کشته
2 تو بی نیاز و هریک از عاشقان رویت درکارگاه دنیا خود را زکار کشته
3 پیش یزید قهرت همچون حسین دیدم در کربلای شوقت چندین هزار کشته
4 بر بوی جام وصلت دیدیم جان ودل را این مست شوق گشته وآن را خمار کشته
5 آهوی چشم مستت باغمزه چو ناوک شیران صف شکن را اندر شکار کشته
6 در روزگار حسنت من عالمی زعشقم وصل تو عالمی را در انتظار کشته
7 در دست تو دل من چندین چه کار دارد کانگشت تو نیارد اندر شمار کشته
8 هرگز بود که خود را بینم چو سیف روزی برآستان کویت افتاده زار کشته
9 ترکان غمزه تو کشتند عاشقانرا آری بدیع نبود درکار زار کشته