منم فتنه از جلال الدین محمد مولوی غزل 1501

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

منم فتنه هزاران فتنه زادم

1 منم فتنه هزاران فتنه زادم به من بنگر که داد فتنه دادم

2 ز من مگریز زیرا درفتادی بگو الحمدلله درفتادم

3 عجب چیزی است عشق و من عجبتر تو گویی عشق را خود من نهادم

4 بیا گر من منم خونم بریزید که تا خود من نمردم من نزادم

5 نگویم سر تو کان غمز باشد ولی ناگفته بندی برگشادم

عکس نوشته
کامنت
comment