1 تب داشتهام دو هفته ای ماه دو هفت تبخال دمید و تب نهایت پذرفت
2 چون نتوانم لبانت بوسید به تفت تبخال مرا بتر از آن تب که برفت
1 تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست دیر وصلا رطل مرد افکن کجاست؟
2 جرعه زراب است بر خاکش مریز خاک مرد آتشین جوشن کجاست؟
1 بتی کز طرف شب مه را وطن ساخت ز سنبل سایبان بر یاسمن ساخت
2 نه بس بود آنکه جزعش دل شکن بود بشد یاقوت را پیمان شکن ساخت
1 دست قبا در جهان نافه گشای آمده است بر سر هر سنگ باد غالیهسای آمده است
2 ابر مشعبد نهاد پیش طلسم بهار هر سحر از هر شجر سحر نمای آمده است