1 ای کرده ز گل دستک من پایک من بنهاده چراغ عقل من را یک من
2 نالان به تو این جای شکر خایک من اندر بر خویش کن مها جا یک من
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما راست بگو شمع رخت دوش کجا بود کجا
2 سوی دل ما بنگر کز هوس دیدن تو دولت آن جا که در او حسن تو بگشاد قبا
1 دلدار ظریف است و گناهنش اینست زیبا و لطیف است و گناهش اینست
2 آخر بچه عیب میگریزند از او از عیب عفیف است و گناهش اینست
1 الا فیالغشق تشریفی و عیدی تعالوا نحو عشق منستزید
2 دعانا من تعالی عن حدود نجیالمحدود بالعین الحدید
1 در هر فلکی مردمکی میبینم هر مردمکش را فلکی میبینم
2 ای احول اگر یکی دو میبینی تو بر عکس تو من دو را یکی میبینم
1 دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
2 در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
1 بوقلمون چند از انکار تو در کف ما چند خلد خار تو
2 یار تو از سر فلک واقف است پس چه بود پیش وی اسرار تو
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به