- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ره حریف گرفتم که شیشه یار منست خرد پیاده شد از من که می سوار منست
2 جراحتم همه راحت شد از سعادت عشق گلی که در ره من بکشفد ز خار منست
3 اگر درستیی در کار جام و مینا هست؟ شکسته بسته یی از عهد استوار منست
4 صبا به طرف چمن خواند و ابر بر لب کشت به هر دو گام حریفی در انتظار منست
5 شراب و حور میسر شکیب و توبه کراست؟ شفیع جرم خوشی های روزگار منست
6 شبی که با تو قدح نوشم و لبی بگزم کند فرشته سجودم که کار کار منست
7 گلم به آتش دل آب می خورد همه عمر شکفته روئیی جاوید با بهار منست
8 به سوز و ساز حریفم به آه و نالم حریص غمست داروی دردی که سازگار منست
9 به اختیار دلا جان بباز و حال مپرس که اختیار «نظیری » هم اختیار منست