- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جوانی کردم اندر کار جانان که هست اندر دلم بازار جانان
2 چو شکر میگدازم ز آب دیده ز شوق لعل شکربار جانان
3 ز من برد اندک اندک زندگانی خلاف وعدهٔ بسیار جانان
4 فغان ای مردمان فریاد فریاد ز شوق دیدن و گفتار جانان
5 از آن دو نرگس خونخوار جانان ز چشم مست ناهشیار جانان
6 فغان زان سنبل سیراب مشکین دمیده بر رخ گلنار جانان
7 همه شب زار گریم تا سحرگاه همی بوسم در و دیوار جانان
8 چو مجنونم دوان در عشق لیلی همی جویم به جان آثار جانان
9 ستاره بر من مسکین بگرید اگر گویی بدو اسرار جانان
10 ازین شهرم ولیکن چون غریبان بمانده در غم و تیمار جانان
11 ولیکن تا روان دارم ندارم من مسکین سر آزار جانان