- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم کامی از آن عذار و لب ساده چون کشم
2 جانی که در ریاضت حاجت تمام سوخت پیش تو ای مراد خدا داده چون کشم
3 من عاشقم که باد مرا عیش خوش حرام می با شکر لبان پریزاده چون کشم
4 من در خور ملامت و در دم تو باده نوش جامی که بهر من نشد آماده چون کشم
5 نخل مرا نه از گل مقصود بسته اند بوی مراد از آن قد آزاده چون کشم
6 اکنون که گردنم چو فغانی ببندتست بار سبو و منت سجاده چون کشم