1 سینه ای داده ام به تیغ جفا جگر از چاک کرده ام پیدا
2 عیش وصلت قوام باده شوق دل ندانم ز دست و سر از پا
1 مکن در کار گلشن جلوههای انتخابی را مده بر باد رنگ و بوی گلهای نقابی را
2 دلم در سینه تا پر می زند چشمش خبر دارد نمی دانم کجا آورده این حاضر جوابی را
1 از مهر تو سینه ها اثرها وز داغ تو دیده ها نظرها
2 پرواز فنا چه بی نشان است در سینه نهفته بال و پرها
1 مست نازی نتوان گفت که ما را دریاب سوی خود بین و دل اهل وفا را دریاب
2 هر نسیمی که وزد نامه فارغبالی است خار صحرای جنون باش و هوا را دریاب