1 سینه ای داده ام به تیغ جفا جگر از چاک کرده ام پیدا
2 عیش وصلت قوام باده شوق دل ندانم ز دست و سر از پا
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گردیده خوان نعمت وجه معاش ما خجلت کشد زخود دل کاهل تلاش ما
2 الفت شراب تلخ و محبت بساط عیش باغ و بهار ما دل آیینه پاش ما
1 از مهر تو سینه ها اثرها وز داغ تو دیده ها نظرها
2 پرواز فنا چه بی نشان است در سینه نهفته بال و پرها
1 چو شمع سوختگی تر کند دماغ مرا نگاه گرم دهد روشنی چراغ مرا
2 بهار تشنه خونم شود اگر داند که آب تیغ تو سرسبز کرده باغ مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **