به دل از گلعذاری خارخاری از فضولی بغدادی غزل 32

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

به دل از گلعذاری خارخاری کرده‌ام پیدا

1 به دل از گلعذاری خارخاری کرده‌ام پیدا بحمدالله نیم بیکار کاری کرده‌ام پیدا

2 درین گلشن چو گلبن از جفای گردش گردون بسی خون خورده‌ام تا گلعذاری کرده‌ام پیدا

3 به خون دیده و دل کرده‌ام صید سگ کویش سگ صیدم درین صحرا شکاری کرده‌ام پیدا

4 به گرداب سرشک افتاده‌ام در دور گیسویش چه باک از فتنه دوران حصاری کرده‌ام پیدا

5 به من بسپرده پنهان گلرخان نقد غم خود را میان گلرخان خوش اعتباری کرده‌ام پیدا

6 خیالت همدم و همراز من بس روز تنهایی ز تو مستغنیم غیر از تو یاری کرده‌ام پیدا

7 فضولی درد دل با سایه می‌گویم نیم بی‌کس بحمدالله که چون خود خاکساری کرده‌ام پیدا

عکس نوشته
کامنت
comment