1 موشکافی‌ها در آن اندام زیبا کرده‌ام تا کمر را در میان زلف پیدا کرده‌ام

2 نیستم راضی که سر بر کرسی زانو نهم تا هوای سربلندی را ز سر وا کرده‌ام

3 دیده خواهش نبیند توتیا سازی چو من خاک کوی یأس در چشم تمنا کرده‌ام

4 باطن خلق دو رو سوهان و ظاهر آینه است عمرها جاسوسی ابنای دنیا کرده‌ام

5 بی‌نمک نبود جنونم، دل‌نشین افتاده‌ام کز لب لعلش نمک در دیگ سودا کرده‌ام

6 تنگی کار از عقب دارد گشایش‌ها ضرور از دل تنگ منست ار دیده دریا کرده‌ام

7 قامت فصل جوانی شد قد خم گشته‌ام جای تا در سایه آن قد رعنا کرده‌ام

8 هرکه تنهایی طلب، با شمع در یک خانه نیست من نه بی‌جا خو به تاریکی شب‌ها کرده‌ام

9 خانه همسایه‌ها ویران شد از اشکم کلیم نیست از دیوانگی گر جا به صحرا کرده‌ام