بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ از بیدل دهلوی غزل 2581

غزل 2581 ام از 2828 غزلیات

باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو

1 باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو رنگ شکسته‌ای‌ که نیست قابل‌ گرد راه تو

2 ذره به بال آفتاب تا به سپهر می‌رود کیست به خود نمی‌کند ناز ز دستگاه تو

3 بسکه شکوه جلوه‌ات ریخته است ز هر طرف عکس به روی آینه‌، آینه درپناه تو

4 خاک شهید غمزه‌ات‌ گرد کند چه ممکنست سرمه نمی‌شود سفید از مژهٔ سیاه تو

5 غیر تحیر از جمال آینه را چه می‌رسد حیرت ما دلیل ما جلوهٔ تو گواه تو

6 دل به هزار جلوه‌ام چهره‌گشای حیرتست آینهٔ شکسته‌ای یافته‌ام به راه تو

7 از خط ساغر وفا جز کجی نظر نخواند هرکه محرفی نخورد از غلط نگاه تو

8 سادگی جهان رنگ جز تو چه آورد به عرض هم به زبان ناز توست آینه عذر خواه تو

9 سعی پر شکستگی طرف عروج ناز اوست گل به سر امید زد رنگ من از کلاه تو

10 بیدل از آرزوی دل درد سر نفس مده دود چراغ‌ کشته است شامه‌ گداز آه تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو

شاعر شعر باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو چه کسی است ؟

شاعر شعر باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو بیدل دهلوی می باشد.

شعر باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو چیست ؟

قالب شعر باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو غزل است

مضمون اصلی شعر باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر