عمریست که دست از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 6

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

عمریست که دست و گریبانم

1 عمریست که دست و گریبانم با بخت سیاه و رقیبانم

2 هر دیده که روز سیاهم دید پنداشت که شام غریبانم

3 بیمار مسیح دمی هستم نوبت نرسد بطبیبانم

4 من بندۀ والۀ عشق توام بیزار ز ساده فریبانم

5 از عشق تو بی خرد و ادبم هر چند ادیب ادیبانم

6 پیمانه ز می چه لبالب شد حاشا که دگر ز لبیبانم

7 از مفتقر این همه دوری چیست؟ آخر نه مگر ز قریبانم؟

عکس نوشته
کامنت
comment