- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم تا کرد یاد از آن رخ جانانه روشن شد به نور شمع چون شد آشنا پروانه روشن شد
2 خیال لعل ساقی آتشی افکنده در جانم که می چون شعله آهم در این پیمانه روشن شد
3 حدیث عشقبازی بیش از این مخفی نمیماند به رندان نظرباز آخر این افسانه روشن شد
4 پدید آمد چو صبح این نور حسن کیست حیرانم که شه را خانه و درویش را ویرانه روشن شد
5 ز اوضاع جهان سرگشته چون فانوس میگردم ز مهرت تا چراغ مسجد و میخانه روشن شد
6 نظر قصاب رو بر آستان شاه مردان کن که از عکسش چراغ محرم و بیگانه روشن شد