بنشست دلم عمری چون از ابوالحسن فراهانی غزل 53

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

بنشست دلم عمری چون گرد براه او

1 بنشست دلم عمری چون گرد براه او برخواست به ناکامی میترسم از آه او

2 دردم چو شود افزون گویم سرخود گیرم می گویم و می گیرم در دم سر راه او

3 دلگیر شدم از جان شاید که کند کاری یا بخت سیاه من یا چشم سیاه او

4 گر رنجه شدی از دل اینک تو و اینک وی ما را ز چه می سوزی جانابه گناه او

5 بر سرّبسی پنهان آگاه شدم اما آگاه نگردیدم از سرّ نگاه او

عکس نوشته
کامنت
comment