-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 دی جدل با معطلی کردم که ز توحید هیچ ساز نداشت
2 آستین فضول میافشاند که ز ایمان بر او طراز نداشت
3 آخرش هم مصاف بشکستم که سلاحی به جز مجاز نداشت
4 نیک دور از خدای بود ز من بد او جز خدای باز نداشت
5 بینیازا تو نصرتم دادی بر کسی کو به تو نیاز نداشت