- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا همیشه مربی چه طالع دون بود ترقیم چه عجب گر چو شمع وارون بود
2 همیشه اهل هنر را زمانه عریان داشت فسانه ایست که خم جامه فلاطون بود
3 پسند ماتمیان با هزار غم نشدیم بجرم اینکه لباسم زگریه گلگون بود
4 فلک ز عیب تهی کاسه ای مثل چون شد زکاسه های کواکب همیشه پرخون بود
5 مدام از آن نم باران که خاک آدم داشت متاع خانه ما نزد سیل مرهون بود
6 همیشه عقده خاطر رواج کارم داد چه بستگی که پر و بال صید مضمون بود
7 نشان شیفتگان دیار عشق یکیست بچشم لیلی هر گردباد مجنون بود
8 خوش آن گذشته که تاری گر از علائق داشت بسان طنبور آنهم زخانه بیرون بود
9 کلیم دل بقناعت نهاد و چاره نداشت ز دخل خون جگر خون گریه افزون بود