- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیر آمدهای مرو شتابان ای رفتن تو چو رفتن جان
2 دیر آمدن و شتاب رفتن آیین گل است در گلستان
3 گفتی چونی چنانک ماهی افتاده میان ریگ سوزان
4 چون باشد شهر شهریارا بی دولت داد و عدل سلطان
5 من بیتو نیم ولیک خواهم آن باتویی که هست پنهان
6 شب پرتو آفتاب هم هست خاصه به تموز گرم و تفسان
7 قانع نشود به گرمی او جز خفاشی ز بیم مرغان
8 گرمی خواهند و روشنی هم مرغان که معودند با آن
9 ما وصف دو جنس مرغ گفتیم بنگر ز کدامی ای غزل خوان