- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست نوبت لطف و عطاست بحر صفا در صفاست
2 درج عطا شد پدید غره دریا رسید صبح سعادت دمید صبح چه نور خداست
3 صورت و تصویر کیست این شه و این میر کیست این خرد پیر کیست این همه روپوشهاست
4 چاره روپوشها هست چنین جوشها چشمه این نوشها در سر و چشم شماست
5 در سر خود پیچ لیک هست شما را دو سر این سر خاک از زمین وان سر پاک از سماست
6 ای بس سرهای پاک ریخته در پای خاک تا تو بدانی که سر زان سر دیگر به پاست
7 آن سر اصلی نهان وان سر فرعی عیان دانک پس این جهان عالم بیمنتهاست
8 مشک ببند ای سقا مینبرد خنب ما کوزه ادراکها تنگ از این تنگناست
9 از سوی تبریز تافت شمس حق و گفتمش نور تو هم متصل با همه و هم جداست