وقت آن است که ضعف آید و از سعدی شیرازی غزل 1088

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

وقت آن است که ضعف آید و نیرو برود

1 وقت آن است که ضعف آید و نیرو برود قدرت از منطق شیرین سخنگو برود

2 ناگهی باد خزان آید و این رونق و آب که تو می‌بینی از این گلبن خوشبو برود

3 پایم از قوت رفتار فرو خواهد ماند خنک آن کس که حذر گیرد و نیکو برود

4 تا به روزی که به جوی شده باز آید آب یعلم‌الله که اگر گریه کنم جو برود

5 من و فردوس بدین نقد بضاعت که مراست؟ اهرمن را که گذارد که به مینو برود؟

6 سعیم این است که در آتش اندیشه چو عود خویشتن سوخته‌ام تا به جهان بو برود

7 همه سرمایهٔ سعدی سخن شیرین بود وین از او ماند ندانم که چه با او برود

عکس نوشته
کامنت
comment