1 وقت ست که آسمان موجه نازد مهر آینه پیش رخ نهد مه نازد
2 این خود شرف دگر بود نیست عجب گر مهر به پابوس شهنشه نازد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 لرزه دارد خطر از هیبت ویرانه ما سیل را پای به سنگ آمده در خانه ما
2 تفی از برق بلا تعبیه دارد در خویش دهن خاک کند آبله از دانه ما
1 چشمم از ابر اشکبارترست از عرق جبهه بهارترست
2 گریه کرد از فریب و زارم کشت نگه از تیغ آبدارترست
1 ما لاغریم گر کمر یار نازکست فرقی ست در میانه که بسیار نازکست
2 دارم دلی ز آبله نازک نهادتر آهسته پا نهم که سر خار نازکست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به