- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقتست ای حریف که می در سبو کنند دردیکشان بمنزل مقصود رو کنند
2 ما جوی شیر و قصر زبرجد گذاشتیم ساقی بگو که میکده را رفت و رو کنند
3 می ده که وضع میکده بی مصلحت نشد کاری که می کنند حکیمان نکو کنند
4 امروز داد مرشد ما رخصت شراب اما به این قرار که کم گفتگو کنند
5 بگذار کار توبه ی صوفی بساقیان تا اندک اندکی بگلویش فرو کنند
6 مشکل حکایتیست که هر ذره عین اوست اما نمی توان که اشارت به او کنند
7 خوبان ز آب دیده ی ما غافلند حیف زین یوسفان که جامه بخون شستشو کنند
8 قسمت نگر که کشته ی شمشیر عشق یافت مرگی که زندگان بدعا آرزو کنند
9 آلوده ی شراب فغانی به خاک رفت آه ار ملایکش کفن تازه بو کنند