شاطرعباس صبوحی

شاطرعباس صبوحی

شاطرعباس صبوحی
شاطرعباس صبوحی

وقت آن شد که سر خویش، از شاطرعباس صبوحی غزل 57

غزل 57 ام از 98 غزلیات

وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم

1 وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم

2 گر مراد دل من را ندهد این گردون همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم

3 باده از کاس سفالین خورم و از مستی به یقین جام جهان بین به سر جم شکنم

4 گر شود رام دمی ساقی و می گیرم از او ترک عقبی کنم و توبه دمادم شکنم

5 شرحی از یوسف گمگشته خود گر بدهم شهرت گریه یعقوب، مسلّم شکنم

6 سر شوریدهٔ خود، گر بنهم بر زانو صبر ایّوب، از این شهره به عالم شکنم

7 بارها یار بدیدم به صبوحی می‌گفت عزم دارم که ز هجرم قدت از غم شکنم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم

شاعر شعر وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم چه کسی است ؟

شاعر شعر وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم شاطرعباس صبوحی می باشد.

شعر وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم چیست ؟

قالب شعر وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم غزل است

مضمون اصلی شعر وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر