جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

وقت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1591

غزل 1591 ام از 6329 غزلیات

وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم

1 وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم بندها را بردرانم پندها را بشکنم

2 چرخ بدپیوند را من برگشایم بند بند همچو شمشیر اجل پیوندها را بشکنم

3 پنبه‌ای از لاابالی در دو گوش دل نهم پند نپذیرم ز صبر و بندها را بشکنم

4 مهر برگیرم ز قفل و در شکرخانه روم تا ز شاخی زان شکر این قندها را بشکنم

5 تا به کی از چند و چون آخر ز عشقم شرم باد کی ز چونی برتر آیم چندها را بشکنم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم

شاعر شعر وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم چه کسی است ؟

شاعر شعر وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم چیست ؟

قالب شعر وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم غزل است

مضمون اصلی شعر وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ است.
بنر