- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این باد بهار بوستان است یا بوی وصال دوستان است
2 دل میبرد این خط نگارین گویی خط روی دلستان است
3 ای مرغ به دام دل گرفتار بازآی که وقت آشیان است
4 شبها من و شمع میگدازیم این است که سوز من نهان است
5 گوشم همه روز از انتظارت بر راه و نظر بر آستان است
6 ور بانگ مؤذنی میاید گویم که درای کاروان است
7 با آن همه دشمنی که کردی بازآی که دوستی همان است
8 با قوت بازوان عشقت سرپنجهٔ صبر ناتوان است
9 بیزاری دوستان دمساز تفریق میان جسم و جان است
10 نالیدن دردناک سعدی بر دعوی دوستی بیان است
11 آتش به نی قلم درانداخت وین حبر که میرود دخان است