این باد بهار بوستان است از سعدی شیرازی غزل 79

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

این باد بهار بوستان است

1 این باد بهار بوستان است یا بوی وصال دوستان است

2 دل می‌برد این خط نگارین گویی خط روی دلستان است

3 ای مرغ به دام دل گرفتار بازآی که وقت آشیان است

4 شب‌ها من و شمع می‌گدازیم این است که سوز من نهان است

5 گوشم همه روز از انتظارت بر راه و نظر بر آستان است

6 ور بانگ مؤذنی میاید گویم که درای کاروان است

7 با آن همه دشمنی که کردی بازآی که دوستی همان است

8 با قوت بازوان عشقت سرپنجهٔ صبر ناتوان است

9 بیزاری دوستان دمساز تفریق میان جسم و جان است

10 نالیدن دردناک سعدی بر دعوی دوستی بیان است

11 آتش به نی قلم درانداخت وین حبر که می‌رود دخان است

عکس نوشته
کامنت
comment