- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شه بیابان باز ناورده عتاب با زیان تیر دادندش جواب
2 هر که ز آن سرچشمه آبی نوش کرد نوعروس بخت در آغوش کرد
3 دید شه چون تیر باران جفا کرد رو با یاوران باوفا
4 گفت هان آماده باشید ایکرام که رسول اینگروه است این سهام
5 این کبوترها که شهپر میزنند عاشقانرا حلقه بر در میزنند
6 نامه ها دارن خونین زیر پر که بشهر جان برند از ما خبر
7 پیش تازید و صف آرائی کنید وین رسل را خوش پذیرائی کنید
8 خوش بداریدش بجان و دل قبول که بود از فرض اکرام رسول
9 یک بیک آن جان سپاران دلبر هر یکی در پر دلی یک بیشه شیر
10 سوی میدان شهادت تاختند کشتی کشتند و جانها باختند