- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جهانست چون جنگلی بیکران فراوان درخت و گیاه اندر آن
2 یکی از در میوه اندوختن درختی دگر از در سوختن
3 چو تابید از برج خرچنگ شید بخندید بر بارور تود، بید
4 که این کوشش بی کران تا به کی؟ خمیده ز بار گران تا به کی؟
5 فروهشته برگردنت پالهنگ شکسته سر و دستت از چوب و سنگ
6 فرو ریخته برگ و بارت بهم به زیر لگد پشت کرده بخم
7 به یاد که در این سرای سپنج کشی بار این درد و اندوه و رنج؟
8 خوری غم به یاد دل شاد که؟ به عشق که؟ بهر که؟ بر یاد که؟
9 کسی کز برای تو تب کرد راست اگر از برایش بمیری رواست
10 کسی کز فراق تو لب می گزد گر افغان کنی در غمش میسزد
11 و دیگرکه دنیا دمی بیش نیست در آندم کس ار غم خورد ز ابلهیست
12 تو ای بارور تود فرخ سرشت چه خوش کردهای اندرین کار زشت؟
13 نگه کن به من کاندرین جای خوب نه رنجست و انده نه سنگست و چوب