- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برجه که بهار زد صلایی در باغ خرام چون صبایی
2 از شاخ درخت گیر رقصی وز لاله و که شنو صدایی
3 ریحان گوید به سبزه رازی بلبل طلبد ز گل نوایی
4 از باد زند گیاه موجی در بحر هوای آشنایی
5 وز ابر که حاملهست از بحر چون چشم عروس بین بکایی
6 وز گریه ابر و خنده برق در سنبل و سرو ارتقایی
7 فخ شسته به پیش گوش قمری کموزدش او بهانههایی
8 نرگس گوید به سوسن آخر برگوی تو هجو یا ثنایی
9 ای سوسن صدزبان فروخوان بر مرغ حکایت همایی
10 سوسن گوید خمش که مستم از جام میی گران بهایی
11 سرمستم و بیخودم مبادا بجهد ز دهان من خطایی
12 رو کن به شهی کز او بپوشید اشکوفه بریشمین قبایی
13 میگوید بید سرفشانان رستیم ز دست اژدهایی
14 ای سرو برای شکر این را تو نیز چنین بکوب پایی
15 ای جان و جهان به تو رهیدیم ز اشکنجه جان جان نمایی
16 از وسوسه چنین حریفی وز دغدغه چنین دغایی
17 زان دی که بسی قفا بخوردیم رفت و بنمودمان قفایی
18 ظاهر مشواد او که آمد از شوم ظهور او خفایی
19 خاموش کن و نظاره میکن بی زحمت خوف در رجایی