راه عشق است و بهرگام دوصد از حکیم سبزواری غزل 152

حکیم سبزواری

آثار حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

راه عشق است و بهرگام دوصد جان بگرو

1 راه عشق است و بهرگام دوصد جان بگرو عشق سریست نهانی به دراز گفت و شنو

2 کی شود این دل بی حاصل ما طعمه عشق بر این مرغ هما خرمنی از جان بدو جو

3 بسکه نزدیک بود شارع مقصد دور است تا یکی ای دل دیوانه بهر سو تک و دو

4 این همه عکس که آغازی وانجامش نیست از فروغ رخ آن مهر بود یک پرتو

5 در بر ماه ببین آینه و آب جدار که چسان خود متفنن شود از یک خورضو

6 گوشه ابروئی از گوشهٔ برقع بنمود آسمان را که همی چرخ زنان شد در دو

7 درد نوشان سماوی ترا آمده جام که بود باز از این فخر دهان مه نو

8 می خور اسرار و از این خواب گران شو بیدار حاصل عمر خود اندوز که شد وقت درو

عکس نوشته
کامنت
comment