1 نام شاهی ست که شد صورت و معنیش حسن آخر صبح و کنار سمن و طرف چمن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 پیش دلسوزان درآر آن شمع بزمافروز را تا بیاموزد ز جان دردمندان، سوز را
2 تا جهان از پرتو شمع جمالش روشن است هیچ رونق نیست خورشید جهانافروز را
1 وقت صبوحی آن شوخ سرکش از در درآمد با تیر و ترکش
2 مُشکش مطرّا، شهدش مصفّا خالش معنبر، ماهش منقّش
1 هر آن کس که دیده ست آن خاک پا نیاید به چشمش دگر توتیا
2 رخت را به خورشید کردم مثل بدیدم کنون از کجا تا کجا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به